حتی یونانیان و رومیان باستان از خصوصیات طبیعی الماس بسیار قدردانی می کردند و حتی معتقد بودند که سنگهای قیمتی از نظر جذابیت اشک خدایان هستند. در واقع ، الماس هایی که از الماس زیر دست ماهر یک جواهر به دنیا می آیند ، بسیار مورد توجه بشر قرار می گیرند ، زیرا آنها غالباً یک نوع هستند ، از نظر رنگ ، شفافیت و استحکام ، خلاقیت های طبیعت و انسان منحصر به فرد هستند. جای تعجب نیست که الماس نمادی از ابدیت است.
منابع طبیعی کشور برای مردم آن به یک نفرین وحشتناک تبدیل شده است - بالاخره همه می خواهند آنها را اسیر کنند.
برای تعدادی از کشورهای جهان ، استخراج الماس یکی از اقلام مهم درآمد ملی است که نمونه بارز آن کشور آفریقای بوتسوانا است. برای این کشور ، توسعه ذخایر قابل توجه الماس امکان دستیابی به نرخ رشد خارق العاده تولید ناخالص داخلی را فراهم کرده است ، که در دوره 1966 تا 2014 به طور متوسط 5 ، 9٪ - مقام سوم در جهان پس از چین و کره جنوبی است.
امروز اتومبیل
در مورد جمهوری آفریقای مرکزی (CAR) ، الماس و سایر منابع طبیعی آن به یک نفرین وحشتناک برای مردم آن تبدیل شده است. این اتومبیل در قلب آفریقا قرار دارد و منطقه ای از نظر اندازه با اوکراین قابل مقایسه است. زمان به عنوان یک منظره پیچیده و شرایط آب و هوایی ، و همچنین فاصله قابل توجهی از ساحل دریا ، TsAR را به یک فضای کم جمعیت تبدیل کرده است - اکنون فقط 4 ، 7-4 ، 8 میلیون نفر در TsAR زندگی می کنند (از نظر جمعیت 39مین مکان در آفریقا).
در همین زمان ، از نظر کمی کم جمعیت مانع از تکه تکه شدن آن نبود ، زیرا معمای جامعه محلی از بیش از 80 گروه قومی تشکیل شده است. هر یک از گروه های قومی زبان خاص خود را دارند ، اما زبان دولتی - سونگو - اگرچه 92٪ از مردم آن را درک می کنند ، اما این زبان فقط برای 0.5 میلیون نفر محلی است ، که شکل گیری یک هویت زبانی مشترک را به طور قابل توجهی پیچیده می کند. در حقیقت ، CAR موزاییکی از گروه های قومی است که اشتراکات بسیار کمی دارند.
دوران استعمار فرانسه ، که تقریباً 60 سال به طول انجامید ، به دلیل معرفی آموزش به زبان فرانسه ، کوکتل قومی محلی را تا حدی ساده کرد ، اما به طور کلی ، هسته اصلی این کشور شکل نگرفت و اکنون تنها 22٪ از جمعیت CAR فرانسوی صحبت کن. همچنین یک نقش کاملاً منفی با این واقعیت ایفا شد که در آستانه استقلال مستعمره اوبانگی-اسلو (اصطلاحاً CAR 1960) ، مقامات در پاریس سرزمین آن را دوباره ترسیم کردند ، تقریباً نیمی از زمین را تخریب کردند و آن را در کشورهای همسایه CAR - چاد ، کامرون و کنگو (برازاویل).
این ناسازگاری هنوز بر دولتی سنگینی می کند که مرزهای باستانی خود را به شمال و غرب از دست داده است. علاوه بر تقسیم قومی و زبانی جمعیت و آسیب های ناشی از تلفات سرزمینی ، جامعه CAR بیشتر از نظر مذهبی و منطقه ای تقسیم شد. 80٪ مردم این کشور مسیحیت را اعلام می کنند (51٪ پروتستان ، 29٪ کاتولیک) ، 10٪ دیگر مسلمان سنی و 10٪ دیگر فرقه های محلی هستند.
بیشتر مسلمانان در کلان شهر و در مرزهای شرقی اتومبیل زندگی می کنند. از نظر تاریخی ، تقریباً همه رهبران عالی جمهوری از مسیحیان بودند ، بنابراین ، مسلمانان خود را در حاشیه زندگی سیاسی احساس می کردند. انتقال رئیس جمهور ژان بیدل بوکاسی به اسلام به مدت سه ماه در سال 1976 با پیش بینی کمک مالی از سرهنگ لیبی معمر قذافی و سلطنت سالانه رئیس جمهور مسلمان میشل جوتودیا (2013-2014) به هیچ وجه زندگی مسلمانان محلی را بهبود نداد..
خطی از دیکتاتورها
خط دیگر تقسیم داخلی در داخل کشور تقسیم نخبگان آن به "شمالی ها" و "جنوبی ها" است. تشکیل این گروه های نخبه دشمن در زمان ریاست ژنرال آندره کلینگبی (1981-1993) انجام شد که وی جذاب ترین موقعیت های کشور را به کسانی از گروه قومی یاکومای خود که از منطقه ساوان بودند ، توزیع کرد. آنها قبیله "جنوبی ها" نامیده شدند. در زمان جانشینی وی ، آنج-فلیکس پاتاسه (1993-2003) ، قدرت به دست اتحاد گروه های قومی Sara-Kaba ، Souma و Kara ، که در مناطق جنگلی رودخانه Ubangi زندگی می کنند ، رسید.آنها "شمالی" خوانده می شوند. درگیری های بین دو اتحاد منطقه ای به شکل خشونت بین قومی و سازماندهی شورش های مسلحانه در آمده است.
پس از سرنگونی دولت پاتاسه و روی کار آمدن رئیس جمهور فرانسوا بوزیزه در سال 2004 ، قیام مردم مسلمان آغاز شد که به سه جنگ داخلی تبدیل شد. جنگ اول ، "جنگ در بوته" (2004-2007) ، به مسلمانان اجازه داد تا کرسی های دولت آشتی ملی را بدست آورند.
با این حال ، عدم تمایل بوزیز در تحقق همه خواسته های شورشیان مسلمان ، توافقنامه های صلح را از بین برد و جنگ داخلی دوم (2014-2014) را در پی داشت. طی درگیری دیگری ، ائتلافی از جنبش های شورشی مسلمان "Seleka" ("اتحادیه" به زبان سنگو) پایتخت بانگویی را تصرف کرد و قدرت را به میشل ژوتودیا مسلمان تحویل داد.
با این حال اوضاع کشور به حالت عادی برنگشته است. دولت فقط پایتخت را کنترل می کرد ، در حالی که دولت در قلمرو دیگر تزار تسلیم شد. امنیت و قانونی بودن نیز از بین رفت ، پلیس ، دادستان ها و دادگستری. سیستم پزشکی و م institutionsسسات آموزشی دیگر از کار افتادند. 70٪ بیمارستانها و مدارس غارت و تخریب شدند. سیستم تعزیرات بهم ریخت: از 35 زندان ، فقط 8 زندان. هزاران جنایتکار سابق به خیابانها آمدند.
مبارزان سلكا حقوقي دريافت نكردند و دست به سرقت و دزدي و آدم ربايي زدند. در همان زمان ، آنها شروع به تخریب سیستماتیک شهرک های مسیحی بدون تأثیر بر محل های اسکان مسلمانان کردند. در پاسخ ، مسیحیان اتحاد نظامی خود را ایجاد کردند - "آنتی بالاکا" (ترجمه شده از زبان سانگو - ضد ماسک) ، به رهبری لوی مکت. شبه نظامیان مسیحی متعهد شدند که علیه اقلیت مسلمان ترور کنند ، و در این کشور قتل عام هایی به دلایل مذهبی آغاز شد. در طی تلاش برای سرنگونی رژیم جوتودیا فقط در 5 دسامبر 2013 ، بیش از 1000 مسلمان در پایتخت کشته شدند.
فقط مداخله فرانسه ، که در دسامبر 2013 برای هفتمین بار یک مداخله نظامی در CAR را انجام داد ، تبدیل جمهوری به "رواندا دوم" را متوقف کرد. اگرچه فرانسوی ها موفق به خلع سلاح برخی از شبه نظامیان Seleka و Antibalaki شدند ، این اتحاد ها قدرت را بر زمین به دست گرفتند. تا پایان سال 2014 ، کشور واقعاً از هم پاشید: جنوب و غرب تحت کنترل شبه نظامیان ضد بالاکی قرار گرفتند ، در حالی که شمال و شرق تحت کنترل واحدهای پراکنده Séléka (60٪ از سرزمین) باقی ماندند ، که در سال 2013 منحل شد. جدایی طلبی در شرق گسترش یافت و در دسامبر 2015 ، ایجاد یک کشور نیمه شبه ، "جمهوری لوگون" ، در آنجا اعلام شد.
در مجموع ، 14 انكلاو در قلمرو اتومبیل بوجود آمد كه توسط گروه های مسلح خودمختار كنترل می شد. در قلمرو هر یک از محاصره ها ، ستیزه جویان ایستگاه های بازرسی خود را ایجاد کردند ، مالیات و پرداخت های غیرقانونی را جمع آوری کردند و میلیون ها معامله را از طریق قاچاق قهوه ، الماس و الوارهای ارزشمند انجام دادند.
پس از انتخابات ریاست جمهوری 2016 ، قدرت به کریستین فاوستین-ارشنگان توادری سپرده شد و فرانسه نیروهای مسلح خود را از کشور خارج کرد ، که این وضعیت دولت مرکزی را بسیار ضعیف کرد و در واقع آغاز سومین جنگ داخلی در این کشور بود. معنای آن در تلاش دولت مرکزی برای بازگرداندن تمامیت ارضی کشور و قرار دادن گروههای زیادی از شبه نظامیان تحت کنترل آن است.
بنابراین ، به مدت 14 سال ، جمعیت اتومبیل آزمایش های وحشتناکی را پشت سر گذاشته است ، و کشور ، بدون اغراق ، به سرزمینی تبدیل شده است که پر از اشک انسان است. حداقل 1.2 میلیون نفر از ساکنان محلی مجبور به ترک خانه های خود شدند ، یعنی هر چهارم یک پناهنده یا آواره داخلی است. فقط در سال 2017 ، تعداد آوارگان داخلی 70 درصد افزایش یافته است.
در 80٪ از اتومبیل ها ، بی قانونی و خودسری فرماندهان جنگ وجود دارد - فرماندهان میدانی ستیزه جویان و همدستان آنها ، این افراد فعالیت های عادی سازمان های بشردوستانه را که کمک های غذایی و پزشکی ارائه می دهند ، مسدود می کنند ، که 50٪ از آنها احساس نیاز می کنند جمعیت اتومبیل. این واقعیت بدتر می شود که 75 درصد از جمعیت این جمهوری را جوانان زیر 35 سال تشکیل می دهند. در صورت نبود شغل و بیکاری گسترده ، آنها طعمه آسانی برای استخدام کنندگان واحدهای رزمی گروههای مختلف شورشی می شوند.در همان زمان ، اپیدمی HIV-AIDS در CAR بیداد می کند - 15٪ از جمعیت بزرگسال به این بیماری آلوده هستند.
چشم انداز اتومبیل
تصویر ناامیدی و ناامیدی کامل در اتومبیل باعث می شود که فکر شود کشور می توانست سرنوشت دیگری داشته باشد. متناقض است ، می توان به این سوال پاسخ مثبت داد.
اولین عامل موفقیت می تواند در شرایط خوب شروع باشد: در طلوع استقلال ، فقط کمی بیش از 1 میلیون نفر در قلمرو آن زندگی می کردند ، بنابراین ، در برابر پتانسیل منابع قابل توجه ، تقریبا یک کشور رفاهی می تواند ایجاد شود ، سپس از نظر شرایط زندگی چیزی شبیه به گابن یا کنیا نسبتاً مرفه. ثبات در کشور می تواند بر اساس توزیع نسبتاً عادلانه ثروت طبیعی کشور باشد.
قبل از جنگ داخلی که در سال 2012 آغاز شد ، CAR از لحاظ تولید الماس در جهان در جایگاه 10 قرار گرفت ، در حالی که آنها از کیفیت بالایی برخوردار هستند (رتبه 5 در جهان برای این شاخص). این CAR همچنین دارای ذخایر قابل توجهی از طلا ، کنسانتره اورانیوم و سنگ آهن است. اکتشاف و جستجوی نفت و گاز همچنان ادامه دارد ، در حالی که پتانسیل آبی قابل توجهی برای تولید برق وجود دارد. در حال حاضر ، جذب سرمایه گذاری خارجی در بخش استخراج مواد معدنی همچنان وظیفه اصلی دولت رئیس جمهور توادری است.
فقط مداخله فرانسه ، که در دسامبر 2013 برای هفتمین بار یک مداخله نظامی در CAR انجام داد ، تبدیل جمهوری به "روآندای دوم" را متوقف کرد
عامل دوم در موفقیت کشور می تواند با ظهور یک رهبر ملی همراه باشد که به دولت خود خدمت کند و صادقانه به نفع آن کار کند. به اندازه کافی عجیب و غریب ، تحت فشار کودتاهای نظامی دوره وحشتناک سلطنت امپراطور بوکاسی ، که به خاطر صرف 25٪ از سود ورزشی سالانه کشور برای تاجگذاری تاجگذاری خود به سبک ناپلئون ، و کشته شدن مردم ، از جمله کودکان ، در بین مردم و تمام جهان به یادگار مانده بود. ، بنا به صلاحدید خود و حتی کشوری که در اثر سه جنگ داخلی مجروح شده بود ، بدن آنها را خورد - زمانی چنین شخصی داشت.
ما در مورد Bertelemi Bogandu صحبت می کنیم - مردانی که سرنوشتی خارق العاده و دشوار دارند. در اوایل کودکی ، او والدین خود را از دست داد ، او توسط مأموریت کاتولیک سنت پل در بانگی بزرگ شد. به لطف استعدادهای ذاتی خود ، وی توانست اولین کشیش کاتولیک با اصالت محلی در اوبانگی اسلو شود. متعاقباً وی "جنبش تکامل اجتماعی آفریقای سیاه" را بنیان نهاد. این حزب برای استعمارزدایی سریع و کامل جمهوری و اعطای حقوق حاکمیت به آن مبارزه کرد.
بوگاندا از طریق فعالیت های سیاسی خشن از اعتبار زیادی در میان مردم محلی برخوردار بود. وی برجسته ترین رهبر جنبش استعمار آفریقا و با استعدادترین ، با استعدادترین و مبتکرترین نسل کل سیاستمداران آفریقایی در زمان استعمار آفریقای فرانسه لقب گرفت. مردم محلی حتی یک نام به او دادند - "مسیح سیاه" ، زیرا آنها معتقد بودند که او بسیار با استعداد است که می تواند از طریق رودخانه اوبانگی با آب از رودخانه عبور کند. در واقع ، بوگاندا پدر اتومبیل مدرن مستقل شد ، وی پایه های سیستم سیاسی آن ، نویسنده سرود مدرن و جمهوری های پرچم شد.
وی با درک اینکه بیشتر کشورهای جوان آفریقایی از نظر مرزهای خود سازندهای مصنوعی هستند ، خواستار تجمع بر اساس آفریقای غربی فرانسه سابق شد. وی برای اتحاد آفریقای مرکزی در قالب "ایالات متحده آفریقای لاتین" ، که کشورهای منطقه ای را که ساکنان آن به زبان های رومانیایی صحبت می کنند ، متحد می کند - علیه مخالف نفوذ انگلیس ، مبارزه می کرد.
با این حال ، قرار نبود که برنامه های عظیم بوگندی محقق شود - در طول پرواز از بربراتی به بانگی ، هواپیمای او منفجر شد. نسخه ای وجود دارد ، اگرچه اثبات نشده است ، اما بسیار غیر منطقی نیست که به این ترتیب فرانسوی ها از دشمن قسم خورده خود خلاص شدند.به هر ترتیب ، اتومبیل شخصی را از دست داده است که می تواند این کشور را به برترین قدرت در جهان تبدیل کند.
این منطقاً به این ایده منجر می شود که نیروهای خارجی در شکل دادن به سرنوشت غم انگیز جمهوری آفریقای مرکزی نقش بسیار بزرگی داشته اند. به صورت مجازی ، تاریخ پسااستعماری جمهوری را می توان به عنوان یک آونگ در حال چرخش در جهت پاریس و سپس در جهت سایر ایالت ها توصیف کرد. این فرانسه بود که برای مدت طولانی به عنوان سلطان ساز در زمین CAR عمل می کرد. موجودات کاخ الیزه رئیس جمهور دیوید داکو ، ژان بدل بوکاسا بودند - بنابراین ، با وجود همه آنچه که او انجام داد ، آندره کلینگبا ، کاترین سامبا-پانزا. به نوبه خود ، آنج فلیکس پاتاسه تمرکز خود را بر لیبی متمرکز کرد ، فرانسوا بوزیز از کانادا خواستار حمایت چین و آفریقای جنوبی ، میشل جوتودیا تمرکز خود را بر اوگار و سلطنت خلیج فارس گذاشت.